رفتن به محتوا

مصاحبه جناب آقای محسن محمدی با نشریه پیام کار آفرین

پــدرش قصابــی داشــت و خــودش مغــازه کفش فروشــی؛ یعنــی اگــر پیشــگویی پیــدا میشــد و ســعی میکــرد داســتان زندگــی او در ۳۰ســال آینــده را حــدس بزنــد، احتمــالا نمیتوانســت بیشــتر از یــک زندگــی تقریبــا مرفــه، بــا چنــد بــاب مغــازه بیشــتر و کمــی شــهرت برایــش تصــور کنــد. آنموقــع یعنـی اوایـل دهـه ،۷۰ نـه پیشـگویی پیـدا شـد کـه آینـده جـوان اراکـی را بـه درسـتی پیشبینـی کنـد و نـه حتـی اطرافیانـش توانسـتند حـدس بزننـد کـه قـرار اسـت بیـخ گوششـان چـه اتفـاق مهمـی رخ بدهـد: «مـن صاحـب یکـی از پرفروشتریـن مغازه هـای کفـش در ایـران بـودم امـا اگـر در اینـکار میمانــدم، نمیتوانســتم بــه آرزویــم کــه اشــتغالزایی بــرای آدمهــای بیشــتری بــود، برســم». پــس یــک روز تصمیــم گرفــت دارایــی اش را بــه پــول تبدیـل کنـد و کارگاه تولیـد محصـولات آلومینیـوم بزنـد: «خیلی هـا گفتنـد وارد اینـکار نشـو امـا مـن گـوش نکـردم، چـون دربـاره ایـن صنعـت تحقیـق کـرده بـودم و شـک نداشـتم موفـق میشـوم». محسـن محمـدی، بنیانگـذار و مدیرعامـل کارخانههـای «آلومـرول نویـن» و «روانگـداز پردیـس» دراراک اسـت کـه انـواع محصـولات آلومینیومـی را تولیـد میکننـد.

  • شما در سال ۷۴از کفش فروشی دل کندید و سراغ آلومینیوم سازی رفتید؛ این دو حرفه کمتر شباهتی به هم ندارند. چطور موفق شدید؟

شــما بیــن قصابــی و کفشفروشــی ارتباطــی میبینیــد؟ (بــا خنــده)مــن آنزمــان در بــازار اراک ۳بــاب مغــازه کفش فروشــی داشــتم و ۵۱ نفــر هــم برایــم کار میکردنــد. کفشهــا را از تبریــز و اصفهــان مــی آوردم ومی فروختـم. سـود خوبـی هـم داشـتم امـا مـن همیشـه میخواسـتم بـرای افـراد بیشـتری اشـتغال زایی کنـم. درحالیکـه فضـای بـازار محـدوداسـت و ایـن امـکان را بـه شـما نمیدهـد. ایـن بـود کـه دربـاره آلومینیـوم تحقیــق کــردم و حرفــه ام را تغییــر دادم.

  • سرمایه اولیه برای راهاندازی کارگاه را چطور تامین کردید؟

هـر چیـزی داشـتم فروختـم و بـا ۵۰میلیـون تومـان، کارگاه را در سـال ۷۴خریـدم. بعـد از اینکـه کار روی غلتـک افتـاد، مغـازهایم را بسـتم و کارگرانـم را هـم بـه کارگاه آوردم.

  • آنموقع خودتان هم در تولید مشارکت میکردید؟

کارگاه مـن بـه ۱۰نفـر نیـاز داشـت امـا مـن فقـط ۶کارگـر داشـتم. یعنـی خــودم بــه انــدازه ۴نفــر کار میکــردم؛ از ســاعت ۶صبــح تــا ۱۲شــب

  • شــما بــه مــرور کارتــان را توســعه دادیــد و حــالا بعــد از ۳دهــه چنــدشــرکت مهــم در زمینــه تولیــد آلومینیــوم را اداره میکنیــد؛ ایــن رونــدچطــور طــی شــد؟

مـا بـدون وقفـه و برمبنـای شـفافیت کار کردیـم بـرای همیـن توانسـتیم کارمــان را توســعه بدهیــم و در ســال ۸۶شــرکت آلومــرول نویــن را راهانــدازی کنیــم. با مدیریت خرید و فروش و جلوگیری از کارهایی که باعث خروج منابع می شد به سود دهی رسیدیم .

  • شــما از ســال ۷۴بــا همراهــی ۶نفــر وارد صنعــت آلومینیــوم شــدید ، امـا حـالا مجمـوع نیروهـای هلدینـگ بـه ۶هـزار نفـر رسـیده اسـت؛ ایـن نیـروی انسـانی ارزشـمند چقـدر در رسـیدن بـه توسـعه نقـش داشـته؟

بگذاریـد یـک خاطـره برایتـان تعریـف کنـم؛ مـن در سـال ۸۲بـرای کارخانه روانگــداز پردیــس ۵۰۰نفــر نیــرو میخواســتم امــا از آنجــا کــه همیشــه دوســت داشــتم بــه مصرف کننده هــای مــواد مخــدر کمــک کنــم تــا بــه زندگــی عادیشــان برگردنــد، بــا حــدود ۳۰۰نفــر از آنهــا قــرارداد ۲ماهــه بسـتم و راهـی کمـپ تـرک اعتیادشـان کـردم. آنهـا هـم همـت بـه خـرج دادنـد و بـه غیـر از ۲نفرشـان، بقیـه پـاک شـدند و بـه اسـتخدام شـرکت درآمدنـد. همـان افـراد مصرف کننـده بعـد از چنـد سـال بـه سـتونهای اصلــی شــرکت تبدیــل شــدند. یعنــی کار مــا درســت بــود. میخواهــم بگویــم نیــروی انســانی بــرای مــا از اهمیــت بالایــی برخــوردار اســت و مسـلما آنهـا نقـش محـوری در رسـیدن بـه اهـداف دارنـد

  • این شرکتها در تولید محصولات آلومینیومی چقدر سهم دارند؟

۲سال  قبل چــون دســتگاههایمان قدیمــی بــود و نمیتوانســتیم بــا ترکیــه رقابــت کنیـم، مجبـور بودیـم شـمش را بـه کارخانه هـای ایـن کشـور بفرسـتیم و بعـد از چنـد هفتـه، پروفیـل را بـا ۴یـا ۵برابـر قیمـت بخریـم. الان امـا بـا تجهیـزات جدیـد، توانسـتیم واردات را قطـع کنیـم و بخشـی از تولیـد را بـه کشـورهای افغانسـتان، عـراق، سـوریه، ارمنسـتان و قرقیزسـتان هـم صـادر کنیـم.

 

 

 

 

 

جدیدترین مقالات

جدیدترین اخبار